بعد عمری نوکر در حسرتم دیدار راکار را ول کرده ام چسبیده ام دلدار رامن غلامی میکنم او خوب شاهی می کندحق نگیرد از من این ارباب و این دربار راکار نوکر حرص و جوش روضه ات را خوردن استحضرت زهرا به دست ما سپرده کار راسوخته ی در آتش غم را ز آتش باک نیستقطره های اشک ما خاموش سازد نار رادار نه!ما را فقط در خاک و خون باید کشیدبهر عاشق گوشه ای انداخت باید دار راامتحان کن روی من شاید زهیر تو شومداخل خیمه بگو در گوش من اسرار رابی لیاقت بودنم آخر بدستم کار دادبعد عمری نوکری در حسرتم دیدار را
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت